در آن دوردست ها دیدم تو را
تمنا کرد دلم تنها تو را
هر چند که دیدم خشکیده
آن علف زار سرسبز محبت
میان من و تو
باز می خواستم
و می خواستمت دل آرا
در آن گوشه قلبم تو را
( دل آرا شرکاء )
با آن عینک طلایی رویا
بود جهان کودکی ام
زیبا و دل آرا
در جهانم نبود
آشفتگی و ظلم
همه را می دیدم
در تفاهم و صلح
( دل آرا شرکاء )
بر مرکب رویا
به زیبایی و دل آرا
داشتم عینکی بر دیدگان
و می دیدم همه را
با عشق و محبت
و بود همه چیز ،
در زیبایی و مکنت
( دل آرا شرکاء )
Delara shoraka
دلاراشرکا
شعر عاشقانه کوتاه
شعر زیبا دلاراشرکا
شعر عاشقانه دلارا شرکا
nghvhav;h
auv uharhki
n;gli uharhki
ljk uharhki