delara
آرام و خرامان
میرفتم بالا از آن پله ها
آن پله های موفقیت و شکوفایی
در عصری طلایی
می نگرسیتم آن آثار
باقی مانده از تخت جمشید
در آن طلوع خورشید
که با من می گفت
می توان بهترین بود دل آرا
در هر زمان و جای که هستی
( دل آرا شرکاء )
^.^.^.^.^
دل زشوق دیدار تو پرگشود
هم از آن آشیانه
ره بپیمود
دل زتمنای دیدار تو
( دل آرا شرکاء )
delara sh
nghv h
nghv h av;h
دلارا شرکاء
یثمشقش ساخقشنش