به تماشای رنگ پاییز
نشسته بود دلم
در آن بی قراری برگها
می وزید باد در میان آنها
می چرخیدند و دور میزدن
نجوا کنان
به دور خود آنها
می گفتند
هنگام پاییز دل آراست
( دل آرا شرکاء )
Delara shoraka
درباره دلارا شرکا
شمارش اعداد ، شعر کودک ، از اشعار بانو دلارا شرکا
دست دست دست
دست دست دست
انگشتا ده دونه است
می شماریم
یک ، دو ، سه ، چهار ، پنج
شش ، هفت ، هشت ، نه ، ده
حالا من چندتا ، تو رو دوست دارم
ده تا ده تا
کوچولو دل آرای من
حالا بزن دست
دست دست دست
دست دست دست
( دل آرا شرکاء )
کوچولو من اومده به حرف
با نوک زبان می زنه حرف
کوچولو دل آرای من
چه شیرین
دهان رو باز می کنه به حرف
بگو عزیز جان
با سخن دل آرا حرف
( دل آرا شرکاء )
صبح شد
بیدار شد کوچولو
کوچولو دل آرا می گه
درود
صبحتون بخیر مامان و بابا
می شوره دست و رو
شونه می زنه به مو
با لبی خندون
کوچولو می شینه
سر سفره نون
می خوره شیر با نون و کره و پنیر
تا که بشه بزرگ و دل آرا و دلیر
( دل آرا شرکاء )
Delarashoraka
nghvhav;h
ahuv
av
n;gli
svhda
svhdkni
o,hkkni