دلاراشرکا شاعر شعر نو ایران
بود همهمه ای پر قیل و قال
از برای گرفتن
عکسی به یادگار
در برابر آن پرده
پر افسون و غوغا
ثبت کردم من نیز
عکسی دل آرا
برای خاطرات فردا
( دل آرا شرکاء )
می روند خاطرات
در رودخانه اذهان
چه دل آرا و چه غم انگیز
دستی بیانداز و بگیر
آن شاخه زیبای محبت
در لحظه کنون
که تو را بیرون کشد
از آن سکون
( دل آرا شرکاء )
Delara shoraka
شعر عاشقانه کوتاه
دلارا شرکا
دلنوشته عاشقانه
شعر ناب
دلاراشرکا
nghvhav;h
ahuv auv k,
ngk,aji
auv khf
در آن دوردست ها دیدم تو را
تمنا کرد دلم تنها تو را
هر چند که دیدم خشکیده
آن علف زار سرسبز محبت
میان من و تو
باز می خواستم
و می خواستمت دل آرا
در آن گوشه قلبم تو را
( دل آرا شرکاء )
با آن عینک طلایی رویا
بود جهان کودکی ام
زیبا و دل آرا
در جهانم نبود
آشفتگی و ظلم
همه را می دیدم
در تفاهم و صلح
( دل آرا شرکاء )
بر مرکب رویا
به زیبایی و دل آرا
داشتم عینکی بر دیدگان
و می دیدم همه را
با عشق و محبت
و بود همه چیز ،
در زیبایی و مکنت
( دل آرا شرکاء )
Delara shoraka
دلاراشرکا
شعر عاشقانه کوتاه
شعر زیبا دلاراشرکا
شعر عاشقانه دلارا شرکا
nghvhav;h
auv uharhki
n;gli uharhki
ljk uharhki
دلاراشرکا
دلم خانه ای ست
دل آرا
با خورشیدی زیبا
تنورش هست
پر از هیزم معرفت
و گرمایش هست
از عشق و صداقت
( دل آرا شرکاء )
با نگاهی دلبرانه
خواندم تو را عاشقانه
آه که تو چه دل آرایی
آه که تو چه رعنایی
آه که تو همندیم دل آرایی
( دل آرا شرکاء )
ahuv
auv ;,jhi
nghvhav;h
ngk,aji uharhki
دلاراشرکا
متن عاشقانه
متن شعر عاشقانه
می گذشتند خاطرات دل آرا
چون صفحه فیلمی
بر روی پرده سینما
تمام آن لحظات تلخ و شیرین
تنهایی و هیجان
یأس و شوق
سرد و گرم
سکوت و فریاد
پخش می شد
در آن لحظه سکوت
من آبی ام
من لبریزم
از شعر و سروده دل آرا
( دل آرا شرکاء )
می گذرد زمان و دقایق
می رود در رودی همچون قایق
دریاب لحظات کنون
که تو را کند لایق
هم زندگی کن دل آرا
هم خوبی کن دل آرا
( دل آرا شرکاء )
بتاب ای یار مهربان
در تنهایی شب هایم
همچون فانوسی درخشان
در تاریکی و هجران
و مرا سرمست از
با خود بودن کن
بتاب تو دل آرا
در شب های دل آرا
( دل آرا شرکاء )
ljk uharhki
ljk auv
ljk cdfh
ahuv
auv
nghvhav;h
در آن شب زیبا
تو بودی گرم و دل آرا
واژه عشق بود بر لبانت
اسم مرا داشتی بر زبانت
در آن نگاه دلبرانه
لبخند می زدی مستانه
هم مات تو شد دلم
آن هنگام که دادی
قول جاودانه
( دل آرا شرکاء )
در آن ساعت های عاشقانه
نگاه میکردم به تودلبرانه
آمیخته بود تپش های قلب من
با تیک تاک ساعت دست تو
میزد ضربان قلب من
با نبض دست تو
می گفت صدای پیچیده
و آهنگین قلب من
که می خواهم
و می خواهمت دل آرا
تو بمان تا ابد در کنار دل آرا
( دل آرا شرکاء )
بو کشیدم
سیب تازه ای ،
بو کشیدم
آن شمیم و عطر دل آرا ی تازه ،
و گوش سپردم
به آن نغمه های دل آرای باران
باز مرا برد به آن
ساعت های روشن دیدار تو
باز سرمست شدم
به آن لحظه های دیدار و
به آن گرما
و عطر دل آرا ی تن تو
که مرا برد
به عالم رویا
( دل آرا شرکاء )
شعر کودکانه ساعت از اشعار بانو دلارا شرکا
تیک تاک تیک تایک
تیک تاک تیک تایک
با من بیا
با من بیا
کوچولو من
در ثانیه های من
من ساعتم
من هستم دوست تو
در تقسیم لحظات روز تو
تیک تاک تیک تاک
من میگم به تو
وقت بیدار شدن
و خواب تو
تیک تاک تیک تاک
من میگم به تو
وقت دید و بازدید
و دیدار تو
یا به مدرسه و خانه رفتن تو
منم مقسم لحظات ناب تو
تیک تاک تیک تاک
تو بیا با من کوچولو من
در ساعت و دقیقه های من
تیک تاک تیک تاک
( دل آرا شرکاء )
اشعار بیادماندنی دلارا شرکا
hauhv
ahuv
auv
n;gli
;gd\
nghvhav;h