-
دلاراشرکا _ شعر خاص
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 14:38
دلارا شرکا اشعار زیبا در اعماق وجود تو چه زیبا آرام گرفت دلم چه زیبا گفتی سخن با من شیدا با هر صدای آهنگین امواج ت پیام ها داری دریا شنیدم سخن دریای ات و آرم گرفت دل آرا در آغوش آبی بی کرانت ( دل آرا شرکاء ) شاید باشد در آن بیراهه ها دیدار من از آن عقاب ها شاید که باشد رنگین آن سکوت ژرف رویاها با من باش ای مونس و همدم...
-
شعر عاشقانه کوتاه _ دلارا شرکا
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 13:37
شعر عاشقانه دلارا شرکا به آن منظره فردا می نگرم دل آرا در آن تلئلو چمن زارها می توان دریافت آن زیبایی زمردین آرزوها ( دل آرا شرکاء ) تو نشسته ای روبروی من تو می نگری در چشم دل آری من من مغلوب توأم در آغوش نگاه تو غرق تمناست دلم تو مرا باور کن همه هوای توست در سرم ( دل آرا شرکاء ) در این لحظه نگاهم به نگاهت گره خورد من...
-
دلاراشرکا _ شاعرانه های زیبا
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 13:32
یک عدد گل سرخ چیدم از برای دل خواهر بردم آنرا و تقدیم کردم به خواهر چه خندان شد چشمان خواهر چون غنچه گل سرخ باز شد لبان خواهر بو کشید عطر دل آرا ی آن گل ، خواهر مرا در آغوش خود کشید آن مهربان خواهر مرا بوسید دوست دوست داشتنی من خواهر هر دو با هم گفتیم دوستت دارم خواهرم ( دل آرا شرکاء ) اولین تجربه غذا خوردن کودک نوزاد...
-
دلاراشرکا
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 13:30
برف سفید و نقره ای نشست بر کوه و دشت وکویر برف زیبا و دل آرا دگرگون کرد زندگی ما را برف سفید و پاک پوشاند آلودگی ها را برف دل آرا می بارد و می برد غم ها را ( دل آرا شرکا ) برف برف برف ببار ببار ببار دوباره آرام و دل آرا ببار و بپوشان هر چه ناراستی را ببار و بپوشان غم های دنیا ببار که سفید شود دنیا که من می کشم باز...
-
دل آرا شرکا _ شعر عاشقانه کوتاه
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 13:28
شعر عاشقانه کوتاه در نگاهم خواندی آن دوستت دارم را در لبخندم دیدی آن محبت بیکرانم را در سرخی گونه هایم دیدی آن حجب و حیا را در کمانی ابروانم دیدی آن صبر و صلابتم را در پیچ گیسوانم دیدی آن ظرافت احساساتم را دل آرا به تو بست دل من آن توام مرا دریاب دل آرا ( دل آرا شرکاء ) امشب شب یلداست دل ما پر از آرزوهاست امشب شب...
-
دلارا شرکا _ شاعرانه های عاشقانه او
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 13:26
رفته بودیم برای بازی مفرح بولینگ بودم در جایگاه پرتاب توپ بولینگ نگریستم به آن توپ سنگین بولینگ فکرم شد معطوف کار و هدف و توپ بولینگ می اندیشیدم به تشابه هدف و بازی بولینگ انتخاب هدف بزرگتر برداشتن توپی سنگین تر و آنگاه برداشتن گام در مسیر شروع و سپس افتادن در مسیر درست و رفتن و رفتن تا رسیدن به پیروزی شیرین و موفقیت...
-
دلاراشرکا _ خاص ترین اشعار
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 13:25
دلاراشرکا خاص ترین اشعار من چه عاشقانه به تو دلبستم به رسم زمانه می میرم برای آن لبخند دل آرا و تبسم عاشقانه تو را میبینم و باز سر می سپارم به آن نگاه سرمستانه تو در آتش اشتیاق منی همسفرم بیا و باز بنگر مرا با یک لبخند عاشقانه ( دل آرا شرکاء ) امروز لبخند دل آرای پیروزی نقش بست بر لبانم آن هنگام که دیدم نگاه پر تمنای...
-
دلاراشرکا _ شعر زیبای عاشقانه کوتاه دلاراشرکا
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 13:23
دلارا شرکا سروده های دلنشین او شاپرک گر جدا می شد عاشق از معشوق جدا می شد شاپرک هم از معشوق همچون آن شاپرک عاشق گشتم به دورت دل آرا می سوزد و نرم میشود قلب عاشق من دل آرا در میان آن حرارت عشق سوزان تو اکنون دل من الماسی ست سرخ در میان همه قلب ها ( دل آرا شرکاء ) آتش نشان ای مرد مهربان آتش نشان ای همره خوبان آتش نشان...
-
دلاراشرکا _ شعر عاشقانه زیبا
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 13:20
ایران ایران ای سرزمین دل آرا ای روشنی دلها ای رسته از پلیدی و ظلم و ستم ای که در اوج بودنت خواست هر فرزندت ای جاری شده از مهر مردمانت ایران وطنم تو را ساخته اند به زیبایی مردمانی خوب در اعصاری طولانی چه سربلند و رویایی هست آن عزت و شرف در وجود هر ایرانی ایران ایرانم در هوای پاکت قلبم می تپد فقط در عشق تو سرزمین دل آرا...
-
دلاراشرکا _ دلنوشته زیبای عاشقانه
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 13:19
شیره خونین درخت در دشتی افسوس برانگیز بریده دیدم پیکر درختان دل انگیز می کشیدند و می بردند الوارهای آن درختان نگون بخت با قصاوت و نادانی مضاعف شیره ای سرخ رنگ جاری بود از تنه یکی از آنها آن خون سرخ رنگ داشت فریادی بی صدا بی شک هر که برید درختی زیبا او را کشته است در دنیا دستی کشیدم بر روی آن تنه نازنین درخت دستانم...
-
دلاراشرکا _ شاعرانه های زیبا
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 13:15
روز بین المللی بشر دوستی که گیرد دست او اویی که رنج می کشد از حوادث رفته بر او اویی که درمانده است در جنگ و خشونت یا که در قحطی و مصیبت یا که در بلایای طبیعی ، آیا شیردلی هست ؟ آیا انسانی پیدا می شود ؟ چشمان پر از انتظارش هنوز می جوید نجات دهنده خویش را او حتما می آید در لباس یک بشردوست صلیب سرخ و هلال احمر یا یک ناجی...
-
دلاراشرکا _ شعر عاشقانه کوتاه
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 06:51
در آن روز گرم تابستان در آن جنگل و گلستان لبریز بودیم از شادی و مهر تو در من گم گشته بودی و من تو را می دیدم دل آرا ( دل آرا شرکاء ) در هوای خوب و دلپذیر می توان استشمام کرد عطر دل آرای زندگی ( دل آرا شرکاء ) دلاراشرکا شعر عاشقانه کوتاه می درخشیدند ستاره های دنیا بر روی رود خانه زیبا موج می زد و می رفت شتابان آن...
-
دلاراشرکا از شاعران زن محبوب شعر نو
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 06:44
چه زیبا بود و دل آرا آن نغمه های پرندگان زیبا می زیستند به آرامی پرندگان گوناگون رویایی بودند در کنار هم با شادی و دل آرا ( دل آرا شرکاء ) دلاراشرکا از شاعران زن محبوب شعر نو باز هم هوای باران باز هم صدای خش خش برگ ها باز هم نوبت عشق دل آرا بازهم رقص دل انگیز ریزش برگ ها باز هم هوای ابر و نسیم خوش باز هم صدای صاعقه و...
-
دلاراشرکا کیست _ شاعر محبوب عصر جدید
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 06:42
پسرم تاج سرم رفته به خرید پسرم تاج سرم می کنه جا به جا وسایل سنگین پسرم تاج سرم کمک منِ در روزهای غریب وقتی هستم بیمار او هست در کنار او می برد مرا به دکتر می خرد دارو و مایحتاج وقتی که خوشحالم او می خندد شاد پسرم ای هم ندیم روزهای سخت و دل آرا دوستت دارم ( دل آرا شرکاء ) دخترم ماه دل آرای من دخترم شیرین زبون من دخترم...
-
دلاراشرکا _ شاعر محبوب قلب ها
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 06:41
خانه ای دارم تمیز و دل آرا چون که دارم دختری با سلیقه و کاررا چراغ خانه ام هست روشن چون که دارم دختری فهیم و روشن درون خانه ام پیچیده بوی عطر گل و نوای آهنگین چون که دارم دختری خوش بو و خوش پوش و رنگین در خانه ام هست همیشه سلامتی چون که دارم دختری مراقب و دوست داشتنی در خانه ام پیچیده صدای لبخند دل آرای او او خم نمی...
-
دلاراشرکا و سروده های بسیار زیبای کودک
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 06:40
بازی با جغجغه یکی از بازی های دوست داشتنی کودک نوزاد تا 5 ماهگی هست سروده زیبای جغجغه تقدیم به کودک نوزاد شما جغجغه جغ جغ جغجغه این چیه دست من جغ جغ جغجغه نگا نگا می کنه بچه ام جغ جغ جغجغه چه دست و بالی میزنه بچه ام جغ جغ جغجغه چیه این صدا جغ جغ جغجغه چی چیه این صدای دل آرا جغ جغ جغجغه شیرین زبون دل آرای من میخواد...
-
دلاراشرکا _ بیوگرافی دل آرا
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 06:37
nghvhav;h بود زبانزد ، عشق و مهربانیش در میان همه بود محترم و قابل ستایش او بود قدرتمند و با اصالت و با گذشت و با معرفت هرجایی که بود حادثه او بود در آن محل در حال کمک و امداد رسانی هست امروز روز بزرگ زندگی او شده بود دعوت تا بپیوندد به قهرمانان سرخ پوش آتش نشان قهرمان اولش مهربان پدرش نگریست به او با چشمانی اشک آلود...
-
دلاراشرکا _ شاعر شعر نو
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 06:36
دلاراشرکا _ شاعر شعر نو باز پاییز می رسد از راه باز کند دل ها را عاشق در نیمه راه باز گوید از سفری زیبا باز ما را می برد به گذشته دل آرا و گوید لبخند بزن دل آرا و بنگر به فردای دل آرا ( دل آرا شرکا ) دل من گرم است به نسیم دل آرای کوه هایت دل من گرم است به نسیم دریاچه های زیبایت دل من گرم است به خاک سرسبز و پر بارت دل...
-
دلارا شرکا _ شاعر معاصر ایران
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 06:34
می خندیدم به زیبایی در آن کوه و دشت رویایی عاشق بودم و شاد تنفس می کردم آن هوای پاک و می دیدم آن کوه های دل آرا و آن درختان سرسبز و زیبا به که چه زندگی عالیه به که حال دل آرا عالیه ( دل آرا شرکاء ) گاهی زندگی به کام ماست گاهی زندگی همچون پرستوهاست گاهی ما را می برد با نسیم آرزوها گاهی ما را می خنداند با اندکی نگاه...
-
درباره دلارا شرکا
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 06:24
به تماشای رنگ پاییز نشسته بود دلم در آن بی قراری برگها می وزید باد در میان آنها می چرخیدند و دور میزدن نجوا کنان به دور خود آنها می گفتند هنگام پاییز دل آراست ( دل آرا شرکاء ) Delara shoraka درباره دلارا شرکا شمارش اعداد ، شعر کودک ، از اشعار بانو دلارا شرکا دست دست دست دست دست دست انگشتا ده دونه است می شماریم یک ، دو...
-
delara shoraka _ biography
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 06:09
delara shoraka biography آسمان پر ابر است و دل من می خواهد یک دوست دل من یاری می خواهد از جنس گل یاس تو برس بر من از آن راه دور و نزدیک تو جویا شو احوال دل آرا ای دوست ( دل آرا شرکاء ) من و تو دوستیم و دختر خاله با هم می رویم خانه خاله چه شیرین است چایی گرم ،خانه خاله می خندیم با یکدیگر در خانه خاله چه بی ریاست خانه...
-
دلارا شرکا _ شاعرامروز ایران
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 06:05
دیدم پلیس خوب راهنمایی و رانندگی در شوکت و زیبایی و شکیبایی او بود انسانی مدیر و مدبر و با گذشت و منحصر در وجودش بود انسانیت و مهربانی در کنار کمک و امدادرسانی در شرایط سخت و بحرانی که شهروندان حادثه دیده بودند و در نگرانی یا که مانده بودند در جاده ها به حیرانی بدون کمک دوست و بستگانی او رسیدگی می کرد و نظارت با صبر و...
-
دل آرا شرکا _ اشعار فوق العاده زیبا
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 05:22
دیدم مشکلات روزگار بسان دریا یی گل آلود موج می زدند و می آمدند از هر سو نگاه کردم به آن از اعماق وجود برداشتم گام به سوی آن و لبخند زدم دل آرا و امیدوار ( دل آرا شرکاء ) Delara shoraka تو را در رویای جان می دیدم تو را در هر نفسم صدا می زدم تو را در آیینه قلبم شفاف می دیدم و در پاسخ شک و ناباوری ها چون کوه سرافراز و پر...
-
شاعر زن _ دلاراشرکا
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 05:17
به تو می نگرم زیبا و دل آرا تو ای کوه رعنا وجودت هست همه زندگی و حیات می بینم با چشمان خود که با آغوش پر عظمت خود نگاه داشتی ابرهای سنگین و پر بار تا که ببارد بر زمین خشک و در خود جاری ساختی رود های پاک تا من بنوشم از آن آب گوارا و پاک و بروید همه نوع گیاهی از خاک تا من نگرم به زیبایی آنها و یا که تغذیه شوم از آنها در...
-
دلارا شرکا _ اشعار خاص و بسیار زیبا
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 05:15
امشب شب یلداست دل ما پر از آرزوهاست امشب شب یلداست قلب ما پر از شکوفه های دل آراست می خوریم آجیل و تخمه قاچ می کنیم هندوانه سرخ دان می کنیم انار سرخ ما شادیم تا خود صبح گوش می کنیم نوای آهنگین موسیقی شب مان را می کنیم رنگی امشب که طولانی ترین شب سال است ما دورهمیم و با هم می خندیم ما می خوانیم امشب ترانه زندگی مان را...
-
دلارا شرکا _ شعر زیبا
چهارشنبه 31 مردادماه سال 1386 05:13
می اندیشیدم با خود بنویسم از کجای آن دیده آخر طولانی بود شرح آن دیده از آن مصیبت ها که بر طبیعت رفته فریاد کشیدم از آن ظلم رفته سرودم در اشعارم بی اختیار از آن دیده با دلی که گشت خون می نویسم با قلم سرخ از آن مصیبت ها که بر طبیعت دل آرا رفته ( دل آرا شرکاء ) Delarashoraka دیدم در خواب آن یار دیرینه و دل آرا او نشسته...
-
دلاراشرکا _ شاعر زن
دوشنبه 29 مردادماه سال 1386 18:01
احساس زنده است احساس جاودانه است احساس مانده در زمان احساس سخن می گوید در زمان احساس میرقصاند قلب انسان احساس احساس احساس دل آرا تو بگو از لحظات ناب دل آرا ( دل آرا شرکاء ) دلم خواست که روم به آن کوه و دره که جای داشت در آن حاشیه شهر و خانه یاد دارم از ایام کودکی ام از آن کوه و تپه و دره که داشت هفت چشمه با نهری زلال...