دلاراشرکا

دلاراشرکا

delara shoraka سروده های بسیار لطیف و زیبای بانو دلارا شرکا
دلاراشرکا

دلاراشرکا

delara shoraka سروده های بسیار لطیف و زیبای بانو دلارا شرکا

دلاراشرکا

delara

دلارا


delara shoraka


پدری دارم عزیز و مهربان

هم دوستش دارم به اندازه جان

پدرم با از خودگذشتگی فراوان

می کند کار و تلاش فراوان

هنگام غروب ، می رسد از راه

پدرم با خستگی فراوان

درون دستانش هست

پر از میوه و چیز های خوب و دل آرا

من می دوم شاد و خوشحال

به استقبال پدر مهربان

پدرم دارد بر لبش لبخندی دل آرا

او می کشد مرا در آغوش گرمش

و می زند بوسه ای پر مهر، بر پیشانی ام

من از پدرم آموختم

گذشت و ایثار و حمایت از خانواده را

پدر جانم همیشه زنده باشی

زمین تا که هست

باشد سایه دل آرای تو بر سرمان

( دل آرا شرکاء )

^.^.^.^.^

ای رطل گران

از خواب گران

خیز خیز

ای تشنه به دیدار پدر

از آن هیاهوی ایام

خیز خیز

ای زندگی ، ای تابندگی

 ( دل آرا شرکاء )

^.^.^.^.^

به مناسبت روز بهزیستی و تامین اجتماعی

و هفته بهزیستی

این شعر و سروده بسیار زیبا از بانو دل آرا شرکا را تقدیم میکنم .

 

نگاه منتظرم دوخته شده بود

به انتهای خیابان شلوغ

شاید که برسد اتوبوس از آن راه دور

بود ظهر تابستان

و بس بیداد میکرد گرما بی امان

به ناگاه صدایی ظریف و کودکانه

فرا خواند مرا

دیدم کودکی خردسال

که با دستانی کوچک

گرفته بود به سویم

بسته آدامسی را

و بر روی صورتش داشت

آثار خراش و کبودی

خواستم که او بنشیند در کنارم

پرسیدم از او

سرگذشت رفته بر او

او گفت : از پدری که

هنگام تخریب خانه ای ویرانه

مرده بود زیر آوار آن خانه

و مادرش که کار میکرد تمام وقت

در خانه دوست و آشنا

اما دست مزد او کفاف نمی داد

اجاره خانه و خرج شش بچه را

او را میفرستاد با آشنایی

تا کار کند و بیاورد لقمه نانی

و گاهی نیز کتک میخورد

از آن همسالان بزرگتر از خود

غمگین شدم از احوال آن کودک

با خود اندیشیدم

آیا می شود به او کمکی کرد ؟

یادم آمد از اخبار روز پیشین

که میگفت از حمایت یتیمان

و کودکان کار و زنان سرپرست خانوار

توسط اداره ای خوب و نیکوکار بهزیستی

با گوشی ام گرفتم 123

آمد صدایی دل آرا از آن سو

گفت : بهزیستی بفرمایید

 ( دل آرا شرکاء )

شاعر زن دلاراشرکا
دلارا شرکاء
nghvh

delara sh

nghvh av;h

nghvh a

دلاراشرکا _ عاشقانه ها

 

دلاراشرکا عاشقانه ها


قدم می زدم در باغی سرسبز و دل آرا

که صدایی آهنگین فرا خواند مرا

با هر گام به سوی آن صدا

شوقی فرا می گرفت بدنم را

تصور دیدن

آن نهر زلال و زیبا

مرا به تکاپو می انداخت هزار بار

صدا واضح و واضح تر شد

تا که رسیدم نفس زنان

در بالای آن

منقلب شدم و نگران

چهره اش بود گرفته و درمیان

آن بود پر از بطری و پلاستیک

و دورریختنی های فراوان

شروع کردم به جمع آوری آنها

اما نبود یکی دو تا آنها

خسته شدم و درمانده

بیرون آمدم از آن آب

که دیدم در آن پایین تر

که می نوشیدند مردمی از آن آب

و باز رها کردن زباله خود را

در آن نهر دل آرا

( دل آرا شرکاء )

Delara shoraka

روز جهانی محافظت از رودخانه ها

14 مارس _ 24 اسفند

روز بین المللی اقدام برای حفظ رودخانه ها

 

 

بر بلندای آن کوه های سر به فلک کشیده

طلوع کرد آن خورشید رخشنده

شدیم بیدار با اهل و عیال

داشتیم قصد مهاجرت

به سمت آن کوه بلند

که داشت چمن زاری دل آرا

و چشمه آبی گوارا

می پریدیم چالاک

از این صخره به آن صخره

هنگامی که رسید

به نیمه آسمان خورشید

ما هم رسیدیم بر بالای آن کوه سفید

انگار که آمده بودیم به اشتباه

مگر می شود بز کوهی و اشتباه

نبود بر زمین آب و علفی

شده بودیم بی حال

از خستگی و تشنگی و گرسنگی

تلو تلو خوران افتادیم بر زمین

می رفت خورشید

از آسمان به پایین

چشمان ما هم بسته شد بر زمین

همه چیز بود محو

انگار که دنیا رفت

به ناگه عطر دل انگیز آب

رسید به مشام

بود جلوی چشمانم

آبی گوارا

نوشیدم از آن آب جرعه جرعه

می گرفتم جان

لحظه به لحظه

دیدم در این احوال

عکس چهره دل آرای

یک انسان

آه که چه آشناست او

دیده بودم او را بارها

که از دور می نگریست

دل آرا به گله ما

می دانم نامش را

انسانی دیگر او را

ندا داد ( محیط بان )

( دل آرا شرکاء )

Delara shoraka

31 جولای روز جهانی رنجر

24 مرداد روز محیط بان


یثمشقش ساخقشنش
nghvhav;h
auv khf
ahuv ck hdvhkd
uharhki
auv uharhki

شاعر زن _ دلاراشرکا

به تو می نگرم زیبا و دل آرا

تو ای کوه رعنا

وجودت هست همه زندگی و حیات

می بینم با چشمان خود

که با آغوش پر عظمت خود

نگاه داشتی ابرهای سنگین و پر بار

تا که ببارد بر زمین خشک

و در خود جاری ساختی رود های پاک

تا من بنوشم از آن آب گوارا و پاک

و بروید همه نوع گیاهی از خاک

تا من نگرم به زیبایی آنها

و یا که تغذیه شوم از آنها

در هنگام گرسنگی و بیماریها

و هر هنگام مانده بودم در غم ها

و خسته از دنیا

آغوش توست تسکین ناکامی ها

ای کوه دل آرا

همیشه باشی برقرار

همیشه باشی پایدار

(دل آرا شرکاء )

Delara shoraka

 

شاعر زن  دلاراشرکا 


 نشست بر لبان سرخم

 گل لبخند یاد تو

من می بویم و لمس می کنم

آن گل های عنابی یاد تو

و در آن ساعت های ناتمام

دل آرا مینگرم یاد تو

( دل آرا شرکاء )

Delara shoraka


ای کوه ای کوه ای کوه

ای کوه باشکوه

نامت هست واژه استقامت

نامت هست واژه حمایت

نامت هست واژه غرور و افتخار

نامت هست واژه ایستایی

تو که باشی ای کوه زیبا

این واژه ها دارد معنا

ای کوه دل آرا

( دل آرا شرکاء )

Delara shoraka

 

nghvhav;h

ahuv

auv

ahuv ck nghvh av;h