دلاراشرکا

دلاراشرکا

delara shoraka سروده های بسیار لطیف و زیبای بانو دلارا شرکا
دلاراشرکا

دلاراشرکا

delara shoraka سروده های بسیار لطیف و زیبای بانو دلارا شرکا

دلاراشرکا _ شاعر زن معاصر ایران _ Delara Shoraka, a contemporary Iranian woman poet


آهای مرغان دریا

آهای مرغان دریا

بخوانید

و سر دهید آواز

از آرزوهای دل آرا

از سپیده دم عشق

و خوشبختی دل آرا

( دل آرا شرکاء )

 


Delara Shoraka, a contemporary Iranian woman poet

شاعر زن معاصر ایران دلاراشرکا


شعر کودکانه زیبا :


مادر بزرگ خوب و مهربونم

دوستم داره یه عالمه

دست میکشه به روی موهام

بوسه میزنه به روی موهام

منو بغل میکنه

میگه تویی دل آرای  جان

( دل آرا شرکاء )


اشعار خاص دلارا شرکا


شب بود

و سرما و ظلمت

شب بود

و سگان و گرگان سوزه کشان

و آن ترس و وحشت غریب

در آن لحظات سخت

که به کندی می گذشت زمان

دل تنها آرزو داشت

آن طلوع رخشان خورشید

تا که به سر رسید

آن تاریکی و وحشت

همه جا گسترده شد

آن اشعه های طلایی

لبان دل آرا شکفته شد

از شوق دیدار خورشید

 ( دل آرا شرکاء )



شعر عاشقانه دلارا شرکا
Delara Shoraka is a love poem


شعر کودکانه زیبا :


پدر بزرگ قوی و مهربونم

میگه چشم امیدش منم

پدر بزرگ عزیز تر از جونم

میگه میوه جونش منم

پدر بزرگ مهربونم

میگه که به من افتخار می کنه

منو در هر جایی سرافراز می کنه

پدر جان همیشه سلامت باشی

باشد وجود دل آرا یت

همیشه کنار من

( دل آرا شرکاء )




شعر زیبا دلاراشرکا
Delara Shoraka beautiful poem


شعر کودکانه زیبا :


امروزم چه زیباست

عمویم در راهست

عموی خوب و مهربونم

منو می بره به پارک

برایم می خره خوراکی

یا که با من می کنه بازی

عمو جانم ، دل آرای قلبمه

عمو جانم در قلبمه

( دل آرا شرکاء )


 

شعر ناب دلارا شرکا
Delara  Shoraka is a love poem


شعر کودکانه زیبا :


رفتم بچینم انگور

دیدم یک زنبور

رفتم بچینم عدس

دیدم یک مگس

رفتم بچینم کلم

دیدم یک گوسفند

رفتم بچینم هندوانه

دیدم یک پروانه

رفتم بچینم پرتقال

دیدم یک شغال

رفتم بچینم خیار

دیدم یک مار

رفتم بچینم هویج نارنجی

دیدم یک خرگوش نارنجی

رفتم بچینم سیب قرمز

دیدم یک روباه قرمز 

چیدم چیدم میوه دل آرا

آشنا شدم با جاندارن دنیا

( دل آرا شرکاء )



شعر کودک دلارا شرکا

شعر کودکانه دلارا شرکا
شاعر زن دلاراشرکا


ahuv ck hdvhk nghv hav;h , auv uharhki nghvh av;h , auv khf nghvh av;h , n;gli cdfh nghvh av;h , l,cd; ,dnd, cdfh nghvh av;h

دلاراشرکا

delara

دلارا


delara shoraka


پدری دارم عزیز و مهربان

هم دوستش دارم به اندازه جان

پدرم با از خودگذشتگی فراوان

می کند کار و تلاش فراوان

هنگام غروب ، می رسد از راه

پدرم با خستگی فراوان

درون دستانش هست

پر از میوه و چیز های خوب و دل آرا

من می دوم شاد و خوشحال

به استقبال پدر مهربان

پدرم دارد بر لبش لبخندی دل آرا

او می کشد مرا در آغوش گرمش

و می زند بوسه ای پر مهر، بر پیشانی ام

من از پدرم آموختم

گذشت و ایثار و حمایت از خانواده را

پدر جانم همیشه زنده باشی

زمین تا که هست

باشد سایه دل آرای تو بر سرمان

( دل آرا شرکاء )

^.^.^.^.^

ای رطل گران

از خواب گران

خیز خیز

ای تشنه به دیدار پدر

از آن هیاهوی ایام

خیز خیز

ای زندگی ، ای تابندگی

 ( دل آرا شرکاء )

^.^.^.^.^

به مناسبت روز بهزیستی و تامین اجتماعی

و هفته بهزیستی

این شعر و سروده بسیار زیبا از بانو دل آرا شرکا را تقدیم میکنم .

 

نگاه منتظرم دوخته شده بود

به انتهای خیابان شلوغ

شاید که برسد اتوبوس از آن راه دور

بود ظهر تابستان

و بس بیداد میکرد گرما بی امان

به ناگاه صدایی ظریف و کودکانه

فرا خواند مرا

دیدم کودکی خردسال

که با دستانی کوچک

گرفته بود به سویم

بسته آدامسی را

و بر روی صورتش داشت

آثار خراش و کبودی

خواستم که او بنشیند در کنارم

پرسیدم از او

سرگذشت رفته بر او

او گفت : از پدری که

هنگام تخریب خانه ای ویرانه

مرده بود زیر آوار آن خانه

و مادرش که کار میکرد تمام وقت

در خانه دوست و آشنا

اما دست مزد او کفاف نمی داد

اجاره خانه و خرج شش بچه را

او را میفرستاد با آشنایی

تا کار کند و بیاورد لقمه نانی

و گاهی نیز کتک میخورد

از آن همسالان بزرگتر از خود

غمگین شدم از احوال آن کودک

با خود اندیشیدم

آیا می شود به او کمکی کرد ؟

یادم آمد از اخبار روز پیشین

که میگفت از حمایت یتیمان

و کودکان کار و زنان سرپرست خانوار

توسط اداره ای خوب و نیکوکار بهزیستی

با گوشی ام گرفتم 123

آمد صدایی دل آرا از آن سو

گفت : بهزیستی بفرمایید

 ( دل آرا شرکاء )

شاعر زن دلاراشرکا
دلارا شرکاء
nghvh

delara sh

nghvh av;h

nghvh a

شاعر زن _ دلاراشرکا

به تو می نگرم زیبا و دل آرا

تو ای کوه رعنا

وجودت هست همه زندگی و حیات

می بینم با چشمان خود

که با آغوش پر عظمت خود

نگاه داشتی ابرهای سنگین و پر بار

تا که ببارد بر زمین خشک

و در خود جاری ساختی رود های پاک

تا من بنوشم از آن آب گوارا و پاک

و بروید همه نوع گیاهی از خاک

تا من نگرم به زیبایی آنها

و یا که تغذیه شوم از آنها

در هنگام گرسنگی و بیماریها

و هر هنگام مانده بودم در غم ها

و خسته از دنیا

آغوش توست تسکین ناکامی ها

ای کوه دل آرا

همیشه باشی برقرار

همیشه باشی پایدار

(دل آرا شرکاء )

Delara shoraka

 

شاعر زن  دلاراشرکا 


 نشست بر لبان سرخم

 گل لبخند یاد تو

من می بویم و لمس می کنم

آن گل های عنابی یاد تو

و در آن ساعت های ناتمام

دل آرا مینگرم یاد تو

( دل آرا شرکاء )

Delara shoraka


ای کوه ای کوه ای کوه

ای کوه باشکوه

نامت هست واژه استقامت

نامت هست واژه حمایت

نامت هست واژه غرور و افتخار

نامت هست واژه ایستایی

تو که باشی ای کوه زیبا

این واژه ها دارد معنا

ای کوه دل آرا

( دل آرا شرکاء )

Delara shoraka

 

nghvhav;h

ahuv

auv

ahuv ck nghvh av;h