دلاراشرکا

دلاراشرکا

delara shoraka سروده های بسیار لطیف و زیبای بانو دلارا شرکا
دلاراشرکا

دلاراشرکا

delara shoraka سروده های بسیار لطیف و زیبای بانو دلارا شرکا

دلاراشرکا _ اشعار کودکانه _ Delara Shoraka Childish Poems

براستی که کودک دل آرا ست 

همچون نغمه آرزوهاست

دوباره جوانه میزند نهال نیک بختی

کودک میرسد در روزهای سختی

دوباره می شکفد نهال آرزو

در میان مشکلات انبوه

کودک می رسد از راه

و می کند زندگی را

پر از عشق دل آرا

( دل آرا شرکاء )


 

 

    Delara Shoraka Childish Poems 

گرفت دستان کوچکش را بسویم

بود گلبرگی دل آرا در میان آن ها

گفت با زبان کودکانه

بگیر برای توست

دوستت دارم این هوا

این کادو کودکانه

بود هدیه ای دل آرا

از یک انسان

با قلبی مالامال

از عشق و علاقه

( دل آرا شرکاء )


 

 شعر زیبای شمارش اعداد آموزش به کودک خردسال

دست دست دست

دست دست دست

انگشتا ده دونه است

می شماریم

یک ، دو ، سه ، چهار ، پنج

شش ، هفت ، هشت ، نه ، ده

حالا من چندتا ، تو رو دوست دارم

ده تا ده تا

کوچولو دل آرای من

حالا بزن دست

دست دست دست

دست دست دست

( دل آرا شرکاء )

Delara shoraka

 

 

کوچولو من داره می کنه بازی

بازی بازی با اسباب بازی

داره چند تا عروسک خوشگل

با یک خرس و توپ قِل قِل

با عروسکاش مهربونه

اونا رو نگه می داره

تمیز توی خونه

وقتی تموم شد بازی

اونا رو میزاره توی

جای اسباب بازی

( دل آرا شرکاء )




کوچولو من اومده به حرف

با نوک زبان می زنه حرف

کوچولو دل آرای من

چه شیرین

دهان رو باز می کنه به حرف

بگو عزیز جان

با سخن دل آرا حرف

( دل آرا شرکاء )

Delara shoraka

 


اشعار فوق العاده زیبا دلاراشرکا

صبح شد

بیدار شد کوچولو

کوچولو دل آرا می گه

درود

صبحتون بخیر مامان و بابا

می شوره دست و رو

شونه می زنه به مو

با لبی خندون

کوچولو می شینه

سر سفره نون

می خوره شیر با نون و کره و پنیر

تا که بشه بزرگ و دل آرا و دلیر

( دل آرا شرکاء )



  شاعر زن محبوب دلاراشرکا

دلاراشرکا اشعار کودکانه  
nghvhav;h
شاعر دلاراشر کا
دلاراشرکا
biography delara shoraka
delara shoraka biography
بیو گرافی دلاراشرکا

دلاراشرکا _ اشعار منتخب و خاص

delara

دلآرا


دلاراشرکا  اشعار منتخب و خاص
delara shoraka

تو را ناگهان دیدم و پسندیدم

آن نگاه زیبایت را

آن شور و عشق و مستی را

دیدم و پسندیدم

ناگهان دل آرای قلبم شدی

تو شدی مونس شبهام

( دل آرا شرکاء )

^.^.^.^.^

مادر

مادرم در وصف عشق تو

قلم را لغزاندم بر روی کاغذ

جوهرش ، رنگش را باخت

در مقابل مهر و صفایت

مادرم می نویسم از توکه 

شروع زندگی منی

تو که از جان و تن خود

بخشودی بر من جان دل آرا

هم تو هستی برایم

استوره ای دل آرا

مادرم ای باعث

سرسبزی و خرمی دلم

قدم هایت را با بوسه هایم

گلباران می کنم

و دستان زحمت کشت را

بر چشمانم می کشم

مادرم تو تا ابد

در قلبم هستی جاری

( دل آرا شرکاء )

delara sh

ngHvh

ngHvh av;h

دلارا شرکاء

nghvhav;h

یثمشقش

دلاراشرکا _ شاعر معاصر زن ایرانی

گشودم پنجره را

به سمت زیبایی دل

دوختم نگاه م را

به پگاه صبح

و لبخند زدم دل آرا

به نسیم دلنشین صبح

( دل آرا شرکاء )

 

 دیدم از دور

آن همسایه مهربان

شوقی از درون

فرا گرفت مرا

دادم سلامی زیبا

بر آن همسایه دل آرا

بود وجود او گرما بخش

در همسایگی ما

آرام بود و با فرهنگ

و با گذشت بسیار

همیشه باشی سلامت و پایدار

ای همسایه با فرهنگ و دل آرا

( دل آرا شرکاء )


دلاراشرکا شاعر معاصر زن ایرانی

ahuv
ahuv ck luhwv
nghvhav;h
n;gli khf
auv khf
hauhv khf
,dnd, khf
;gd\ khf

دلاراشرکا

برف سفید و نقره ای

نشست بر کوه و دشت وکویر

برف زیبا و دل آرا

دگرگون کرد زندگی ما را

برف سفید و پاک

پوشاند آلودگی ها را

برف دل آرا می بارد

و می برد غم ها را

( دل آرا شرکا )


برف برف برف

ببار ببار ببار

دوباره آرام و دل آرا

ببار و بپوشان

هر چه ناراستی را

ببار و بپوشان

غم های دنیا

ببار که سفید شود دنیا

که من می کشم باز

نقاشی زندگی ام را

دل آرا و زیبا

( دل آرا شرکا )

 

 

 

می خواندم داستانی که حکایت داشت

از لحظه شروع حمله مهاجمینی به قصری

در آن قصر زیبا

زنی بود مسئول کودکان

که از قبل آموزش داده بود به آنان

در هنگام حمله مهاجمان

آرام و خرامان

بگریزند از کاریز کنار قصر

و خود را پنهان کنند در میان مردمان

تا شاید نجات دهند جان

در نهایت مهاجمان ستمگر

و تنگ نظر و مال اندوز

گرفتند و کشتند وشکنجه دادند

مردان شهر در آن روز

و تعدی کردند به زنان و دختران

و بردند به اسیری و بردگی نوجوانان

و شدند صاحب زمین

و آبادی دل آرای آنان

و شدند مالک ثروت و جان آنان

سراسر داستان بود

خواری و رنج و خفت آنان

که اشاره می کرد

به بی فکری و راحت طلبی

و خوش خیالی  

و بی تدبیری آن مردمان

که عاقبت شدند کشته

و اسیر و برده مهاجمان

( دل آرا شرکاء )

Delarashoraka

nghvhav;h

ahuv

auv

jvhki svh

n;gli cdfh

o,hkkni

;gd\

دلاراشرکا _ شعر عاشقانه زیبا

 

ایران

ایران ای سرزمین دل آرا

ای روشنی دلها

ای رسته از پلیدی و ظلم و ستم

ای که در اوج بودنت

خواست هر فرزندت

ای جاری شده از مهر مردمانت

ایران وطنم

تو را ساخته اند به زیبایی

مردمانی خوب

در اعصاری طولانی

چه سربلند و رویایی

هست آن عزت و شرف

در وجود هر ایرانی

ایران ایرانم

در هوای پاکت

قلبم می تپد

فقط در عشق تو

سرزمین دل آرا

( دل آرا شرکاء )


دلاراشرکا شعر عاشقانه زیبا

 

 بودم در خواب و اغماء

به ناگه مرا خواند صدایی ظریف و زیبا

بگفت که من پرستار توأم امشب

بر بالین توأم امشب

تا که تو به خود آیی به سلامت ، امشب

باز اغماء مرا با خود برد به رویا

دوباره مرا به خود آورد

صدایی با محبت و گیرا

جویای حالم شد با احساسی زیبا

آرام گشودم لبهایم لرزانم

و گفتم خوبم

بگفت پزشکم به آرامی

که شب گذشته است از نیمه

خبردار احوال تو شدم در خانه

سراسیمه خود را رساندم به بالین تو

دوباره محو شد تصویر و صدای او

پزشک و پرستارم بودند در تکاپو

بعد از ساعت ها در اغماء

همان صدای زیبا خواند مرا

آرام گشودم دو چشمم را

دوباره سلام می کرد زندگی

با آن شور و عشق همیشگی

هم اکنون می نویسم

از تو پزشک یگانه دلسوز

 و از تو پرستار نمونه جان سوز

جان تازه گرفت دل آرا

از عشق و تلاش شما

سپاس ای مهربان پزشک م

سپاس ای نازنین پرستارم

( دل آرا شرکاء )

 

سنجاقک

وه که چه آسمان دل آراست

با وجود آن سنجاقک های زیبا

در آن چمنزار سرسبز رویا

شده بود مفتون دلم

در چرخش و رقصیدن های

آن سنجاقک های

رنگارنگ زیبا

 ( دل آرا شرکاء )

دکلمه زیبا دلارا شرکا

ahuv ck

auv

nghvhav;h

n;gl uharhki

o,hkkni

دلاراشرکا کیست _ شاعر محبوب عصر جدید

پسرم تاج سرم

رفته به خرید

پسرم تاج سرم

می کنه جا به جا وسایل سنگین

پسرم تاج سرم

کمک منِ در روزهای غریب

وقتی هستم بیمار او هست در کنار

او می برد مرا به دکتر

می خرد دارو و مایحتاج

وقتی که خوشحالم

 او می خندد شاد

پسرم ای هم ندیم

روزهای سخت و دل آرا

دوستت دارم

( دل آرا شرکاء )

دخترم ماه دل آرای من

دخترم شیرین زبون من

دخترم مونس روز های دلتنگی و شاد

دخترم عروس زیبا و دل آرا

دوستت دارم یک دنیا

( دل آرا شرکاء )


دلاراشرکا کیست

شاعر محبوب عصر جدید

nghvhav;h

ahuv

auv

n;gli

,dnd,

ck

nojv cdfh



شاعر زن _ دلاراشرکا

به تو می نگرم زیبا و دل آرا

تو ای کوه رعنا

وجودت هست همه زندگی و حیات

می بینم با چشمان خود

که با آغوش پر عظمت خود

نگاه داشتی ابرهای سنگین و پر بار

تا که ببارد بر زمین خشک

و در خود جاری ساختی رود های پاک

تا من بنوشم از آن آب گوارا و پاک

و بروید همه نوع گیاهی از خاک

تا من نگرم به زیبایی آنها

و یا که تغذیه شوم از آنها

در هنگام گرسنگی و بیماریها

و هر هنگام مانده بودم در غم ها

و خسته از دنیا

آغوش توست تسکین ناکامی ها

ای کوه دل آرا

همیشه باشی برقرار

همیشه باشی پایدار

(دل آرا شرکاء )

Delara shoraka

 

شاعر زن  دلاراشرکا 


 نشست بر لبان سرخم

 گل لبخند یاد تو

من می بویم و لمس می کنم

آن گل های عنابی یاد تو

و در آن ساعت های ناتمام

دل آرا مینگرم یاد تو

( دل آرا شرکاء )

Delara shoraka


ای کوه ای کوه ای کوه

ای کوه باشکوه

نامت هست واژه استقامت

نامت هست واژه حمایت

نامت هست واژه غرور و افتخار

نامت هست واژه ایستایی

تو که باشی ای کوه زیبا

این واژه ها دارد معنا

ای کوه دل آرا

( دل آرا شرکاء )

Delara shoraka

 

nghvhav;h

ahuv

auv

ahuv ck nghvh av;h


دلارا شرکا _ اشعار خاص و بسیار زیبا

 

امشب شب یلداست

دل ما پر از آرزوهاست

امشب شب یلداست

قلب ما پر از شکوفه های دل آراست

می خوریم آجیل و تخمه

قاچ می کنیم هندوانه سرخ

دان می کنیم انار سرخ

ما شادیم تا خود صبح

گوش می کنیم نوای آهنگین موسیقی

شب مان را می کنیم رنگی

امشب که طولانی ترین شب سال است

ما دورهمیم و با هم می خندیم

ما می خوانیم امشب

ترانه زندگی مان را دل آرا

تا خود صبح

( دل آرا شرکاء )

Delara shoraka

 

 

 

وزیدن گرفت نسیم خوب بهار

بر زمین خشک و خار

رفتیم بر بالای کوه های اطراف شهر

لب مان خندان بود و می شنیدیم

آواز خوش پرندگان

تا که رسیدیم بر بالای آن کوه زیبا

اما دگر نبود صدای نغمه پرندگان

پیچیده بود در دل کوه

صدای گوش خراش

ابزار آلات و ماشین های پردود

در برابر دیدگان ما

 می بریدند و قطعه قطعه می کردند

آن کوه های دل آرا

با آن ماشین های گوش خراش

و بد شکل و ناهنجار

حفر کرده بودند گودال بزرگی

و بود در کنار آن

تلی از خورده سنگ های باقی

حاصل آن حفاری

و به نظر بود همچون

نخاله های ساختمانی

بود مثل این کوه بی گناه

کوه هایی بسیار که  تکه و کنده

و برداشته شده بودند بی گناه

و رها شده بودند در آن بیابان

آن منظره دهشتناک

چیزی نبود به جز

قتل و تکه پاره کردن کوه ها

که به درد آورد قلب دل آرا   

( دل آرا شرکاء )


Delara shoraka


 


مطالعه میکردم زمین شناسی

از نحوه تشکیل و تولد کوهی

به مدت چهل میلیون سال زمینی

کنجکاوانه آن مدت زمان را

محاسبه کردم با نسل انسان

گرفتم

هر صد سال با سه نسل انسان

هر یک میلیون سال سی هزار نسل انسان

هر چهل میلیون سال

یک میلیون و دویست هزار نسل انسان

و آنرا در هفت میلیارد جمعیت کنونی انسان

شد عددی نجومی

در این هنگام پی بردم به ارزش کوهی

یادم آمد از آن کوه های حاشیه شهر  

برخی از آنها برای معدن و جاده

برکنده شده بودند

از جا ، یا از وسط یا از گوشه

و بر روی و دور بعضی از آنها

 بخاطر داشتن آب و هوای خوش

مدفون شده بودند

در بین ساختمان ها و برج ها

و در این میان

دیدم آن مظلومیت

کوه های زیبا و دل آرا

 ( دل آرا شرکاء )

Delara shoraka

 

 شاعر زن دلارا شرکا

با پیراهنی سفید و دل آرا

با قلبی پر از عشق و وفا

با چشمانی پر از انتظار

نشستم به امید دیدار

شاید که دیر رسی

به من عاشق وفادار

من هم چیدم

گل های رز عشق را از سیم

و آنرا گذاشتم

داخل گلدانی از محبت

آری تو می رسی به من

با عشق دل آرا

 ( دل آرا شرکاء )

Delara shoraka

دلارا شرکا  اشعار خاص و بسیار زیبا

یثمشقشساخقشنش

nghvhav;h

ahuv

auv

n;gli

;gd\