در آن روز گرم تابستان
در آن جنگل و گلستان
لبریز بودیم از شادی و مهر
تو در من گم گشته بودی
و من تو را می دیدم دل آرا
( دل آرا شرکاء )
در هوای خوب و دلپذیر
می توان استشمام کرد
عطر دل آرای زندگی
( دل آرا شرکاء )
دلاراشرکا شعر عاشقانه کوتاه
می درخشیدند ستاره های دنیا
بر روی رود خانه زیبا
موج می زد و می رفت شتابان
آن رودخانه زلال و دل آرا
( دل آرا شرکاء )
auv nghvh av;h
n;gli cdfh nghvh av;h
wnhd nghvh av;h
auv nghvh
چه زیبا بود و دل آرا
آن نغمه های پرندگان زیبا
می زیستند به آرامی
پرندگان گوناگون رویایی
بودند در کنار هم
با شادی و دل آرا
( دل آرا شرکاء )
دلاراشرکا از شاعران زن محبوب شعر نو
باز هم هوای باران
باز هم صدای خش خش برگ ها
باز هم نوبت عشق دل آرا
بازهم رقص دل انگیز ریزش برگ ها
باز هم هوای ابر و نسیم خوش
باز هم صدای صاعقه و رعد و برق
باز هم دویدن بر روی زمین های خیس
باز هم جمع کردن برگ های خشک و رنگی
سبز و زرد و قرمز
باشد مبارک آغاز مهر
باشد مبارک پاییز
فصل دل آرای رنگ ها
( دل آرا شرکاء )
دلارا شرکا کیست
nghvh av;h ;dsj
ahuv
auv nghvh
ahuv nghvh
n;gli nghvh
wnhd nghvh