در میان همه بود محترم و قابل ستایش
او بود قدرتمند و با اصالت
و با گذشت و با معرفت
هرجایی که بود حادثه
او بود در آن محل
در حال کمک و امداد رسانی
هست امروز روز بزرگ زندگی او
شده بود دعوت
تا بپیوندد به قهرمانان
سرخ پوش آتش نشان
قهرمان اولش مهربان پدرش
نگریست به او با چشمانی اشک آلود
و گفت سربلندم کردی پسر
و اشکش را فرو ریخت
در سکوت ، نازنین مادرش
میدانست که شاید روزی باز نگردد
از آن خدمت شرافتمندانه
او دلش را سپرده بود
در راه نجاتی فداکارانه
روزت مبارک ای قهرمان دل آرا
ای آتش نشان پر شهامت و دلاور
( دل آرا شرکاء )
روزت مبارک ای آتش نشان با غیرت
روزت مبارک ای آتش نشان پر همت
روزت مبارک ای فرزند دلاور ملت
روزت مبارک ای جان داده در راه انسانیت
روزت مبارک ای فرخنده ناجی با اصالت
روزت مبارک ای مژده دهنده انسان در مصیبت
روزت مبارک ای نوید دهنده آغاز در پایان
روزت مبارک ای قدم مبارک و دل آرا
روزت مبارک ای که بر جان به لب رسیده
نشاندی لبخند دل آرا
( دل آرا شرکاء )
Delarashoraka
باز پاییز می رسد از راه
باز کند دل ها را عاشق
در نیمه راه
باز گوید از سفری زیبا
باز ما را می برد به گذشته دل آرا
و گوید لبخند بزن دل آرا
و بنگر به فردای دل آرا
( دل آرا شرکا )
دل من گرم است
به نسیم دل آرای کوه هایت
دل من گرم است
به نسیم دریاچه های زیبایت
دل من گرم است
به خاک سرسبز و پر بارت
دل من گرم است
در هوای پاکت
ای ایران
ای ایران دل آرا
ای سرزمین پهناور آرزوها
( دل آرا شرکا )
nghvh av;h
ahuv
auv
n;gli
svhdkni
svhda
jvhki svh
به تماشای رنگ پاییز
نشسته بود دلم
در آن بی قراری برگها
می وزید باد در میان آنها
می چرخیدند و دور میزدن
نجوا کنان
به دور خود آنها
می گفتند
هنگام پاییز دل آراست
( دل آرا شرکاء )
Delara shoraka
درباره دلارا شرکا
شمارش اعداد ، شعر کودک ، از اشعار بانو دلارا شرکا
دست دست دست
دست دست دست
انگشتا ده دونه است
می شماریم
یک ، دو ، سه ، چهار ، پنج
شش ، هفت ، هشت ، نه ، ده
حالا من چندتا ، تو رو دوست دارم
ده تا ده تا
کوچولو دل آرای من
حالا بزن دست
دست دست دست
دست دست دست
( دل آرا شرکاء )
کوچولو من اومده به حرف
با نوک زبان می زنه حرف
کوچولو دل آرای من
چه شیرین
دهان رو باز می کنه به حرف
بگو عزیز جان
با سخن دل آرا حرف
( دل آرا شرکاء )
صبح شد
بیدار شد کوچولو
کوچولو دل آرا می گه
درود
صبحتون بخیر مامان و بابا
می شوره دست و رو
شونه می زنه به مو
با لبی خندون
کوچولو می شینه
سر سفره نون
می خوره شیر با نون و کره و پنیر
تا که بشه بزرگ و دل آرا و دلیر
( دل آرا شرکاء )
Delarashoraka
nghvhav;h
ahuv
av
n;gli
svhda
svhdkni
o,hkkni
delara shoraka biography
آسمان پر ابر است
و دل من می خواهد
یک دوست
دل من یاری می خواهد
از جنس گل یاس
تو برس بر من
از آن راه دور و نزدیک
تو جویا شو احوال دل آرا
ای دوست
( دل آرا شرکاء )
من و تو دوستیم و دختر خاله
با هم می رویم
خانه خاله
چه شیرین است
چایی گرم ،خانه خاله
می خندیم با یکدیگر
در خانه خاله
چه بی ریاست
خانه دل آرای خاله
( دل آرا شرکاء )
عمه ای دارم عزیز و مهربان
عمه ام را دوست دارم به اندازه جان
عمه ام برایم می خرد
اسباب بازی و خوراکی
یا که می پزد
غذاهای خوشمزه و رنگی
عمه دل آرای من
می بوسد روی من
و می گوید توهستی
دل آرای جان من
( دل آرا شرکاء )
Delara shoraka
دل آرا شرکا بیوگرافی
دلاراشرکا
nghvhav;h
ahuv
auv
,dnd, n;gli
svhdkni
svhda
o,hkkni
به تو می نگرم زیبا و دل آرا
تو ای کوه رعنا
وجودت هست همه زندگی و حیات
می بینم با چشمان خود
که با آغوش پر عظمت خود
نگاه داشتی ابرهای سنگین و پر بار
تا که ببارد بر زمین خشک
و در خود جاری ساختی رود های پاک
تا من بنوشم از آن آب گوارا و پاک
و بروید همه نوع گیاهی از خاک
تا من نگرم به زیبایی آنها
و یا که تغذیه شوم از آنها
در هنگام گرسنگی و بیماریها
و هر هنگام مانده بودم در غم ها
و خسته از دنیا
آغوش توست تسکین ناکامی ها
ای کوه دل آرا
همیشه باشی برقرار
همیشه باشی پایدار
(دل آرا شرکاء )
Delara shoraka
شاعر زن دلاراشرکا
نشست بر لبان سرخم
گل لبخند یاد تو
من می بویم و لمس می کنم
آن گل های عنابی یاد تو
و در آن ساعت های ناتمام
دل آرا مینگرم یاد تو
( دل آرا شرکاء )
Delara shoraka
ای کوه ای کوه ای کوه
ای کوه باشکوه
نامت هست واژه استقامت
نامت هست واژه حمایت
نامت هست واژه غرور و افتخار
نامت هست واژه ایستایی
تو که باشی ای کوه زیبا
این واژه ها دارد معنا
ای کوه دل آرا
( دل آرا شرکاء )
Delara shoraka
nghvhav;h
ahuv
auv
ahuv ck nghvh av;h