دلاراشرکا

دلاراشرکا

delara shoraka سروده های بسیار لطیف و زیبای بانو دلارا شرکا
دلاراشرکا

دلاراشرکا

delara shoraka سروده های بسیار لطیف و زیبای بانو دلارا شرکا

دلاراشرکا _ بیوگرافی دل آرا

 


nghvhav;h
بود زبانزد ، عشق و مهربانیش

در میان همه بود محترم و قابل ستایش

او بود قدرتمند و با اصالت

و با گذشت و با معرفت

هرجایی که بود حادثه

او بود در آن محل

در حال کمک و امداد رسانی

هست امروز روز بزرگ زندگی او

شده بود دعوت

تا بپیوندد به قهرمانان

سرخ پوش آتش نشان

قهرمان اولش مهربان پدرش

نگریست به او با چشمانی اشک آلود

و گفت سربلندم کردی پسر

و اشکش را فرو ریخت

در سکوت ، نازنین مادرش

میدانست که شاید روزی باز نگردد 

از آن خدمت شرافتمندانه

او دلش را سپرده بود

در راه نجاتی فداکارانه

روزت مبارک ای قهرمان دل آرا

ای آتش نشان پر شهامت و دلاور

( دل آرا شرکاء )

 

 

روزت مبارک ای آتش نشان با غیرت

روزت مبارک ای آتش نشان پر همت

روزت مبارک ای فرزند دلاور ملت

روزت مبارک ای جان داده در راه انسانیت

روزت مبارک ای فرخنده ناجی با اصالت

روزت مبارک ای مژده دهنده انسان در مصیبت

روزت مبارک ای نوید دهنده آغاز در پایان

روزت مبارک ای قدم مبارک و دل آرا

روزت مبارک ای که بر جان به لب رسیده

نشاندی لبخند دل آرا

( دل آرا شرکاء )

Delarashoraka

دلاراشرکا _ بیوگرافی دل آرا
ahuv ck
auv uharhki
n;gli cdfh
l,cd; cdfh
l,cd; ghdj

دلاراشرکا _ شاعر شعر نو

دلاراشرکا _ شاعر شعر نو


باز پاییز می رسد از راه

باز کند دل ها را عاشق

در نیمه راه

باز گوید از سفری زیبا

باز ما را می برد به گذشته دل آرا

و گوید لبخند بزن دل آرا

و بنگر به فردای دل آرا

( دل آرا شرکا )


 

دل من گرم است

به نسیم دل آرای کوه هایت

دل من گرم است

به نسیم دریاچه های زیبایت

دل من گرم است

به خاک سرسبز و پر بارت

دل من گرم است

در هوای پاکت

ای ایران

ای ایران دل آرا

ای سرزمین پهناور آرزوها

( دل آرا شرکا )

nghvh av;h

ahuv

auv

n;gli

svhdkni

svhda

jvhki svh



دلارا شرکا _ شاعر معاصر ایران

می خندیدم به زیبایی

در آن کوه و دشت رویایی

عاشق بودم و شاد

تنفس می کردم آن هوای پاک

و می دیدم آن کوه های دل آرا

و آن درختان سرسبز و زیبا

به که چه زندگی عالیه

به که حال دل آرا عالیه

( دل آرا شرکاء )


گاهی زندگی

به کام ماست

گاهی زندگی

همچون پرستوهاست

گاهی ما را می برد

با نسیم آرزوها

گاهی ما را می خنداند

با اندکی نگاه

گاهی ما را دلخوش می کند

به یافته ها

گاهی ما را می برد

به صدر آرزوها

گاهی چشمک می زند دل آرا

می گوید تو بیا دل آرا

( دل آرا شرکاء )

دلارا شرکا  شاعر معاصر ایران

دلاراشرکا

nghvhav;h

ahuv lhwv hdvhk

auv

n;gli

svhdkni

svhda

ol,hkkni

jvhki svh




درباره دلارا شرکا


به تماشای رنگ پاییز

نشسته بود دلم

در آن بی قراری برگها

می وزید باد در میان آنها

می چرخیدند و دور میزدن

نجوا کنان

به دور خود آنها

می گفتند

هنگام پاییز دل آراست

( دل آرا شرکاء )

Delara shoraka


درباره دلارا شرکا


شمارش اعداد ، شعر کودک ،  از اشعار بانو دلارا شرکا

دست دست دست

دست دست دست

انگشتا ده دونه است

می شماریم

یک ، دو ، سه ، چهار ، پنج

شش ، هفت ، هشت ، نه ، ده

حالا من چندتا ، تو رو دوست دارم

ده تا ده تا

کوچولو دل آرای من

حالا بزن دست

دست دست دست

دست دست دست

( دل آرا شرکاء )


کوچولو من اومده به حرف

با نوک زبان می زنه حرف

کوچولو دل آرای من

چه شیرین

دهان رو باز می کنه به حرف

بگو عزیز جان

با سخن دل آرا حرف

( دل آرا شرکاء )



صبح شد

بیدار شد کوچولو

کوچولو دل آرا می گه

درود

صبحتون بخیر مامان و بابا

می شوره دست و رو

شونه می زنه به مو

با لبی خندون

کوچولو می شینه

سر سفره نون

می خوره شیر با نون و کره و پنیر

تا که بشه بزرگ و دل آرا و دلیر

( دل آرا شرکاء )

Delarashoraka


nghvhav;h

ahuv

av

n;gli

svhda

svhdkni

o,hkkni


delara shoraka _ biography


delara shoraka  biography


آسمان پر ابر است

و دل من می خواهد

یک دوست

دل من یاری می خواهد

 از جنس گل یاس

تو برس بر من

از آن راه دور و نزدیک

تو جویا شو احوال دل آرا

ای دوست

( دل آرا شرکاء )


 


من و تو دوستیم و دختر خاله

با هم می رویم

خانه خاله

چه شیرین است

چایی گرم ،خانه خاله

می خندیم با یکدیگر

در خانه خاله

چه بی ریاست

خانه دل آرای خاله

( دل آرا شرکاء )


  

 

عمه ای دارم عزیز و مهربان

عمه ام را دوست دارم به اندازه جان

عمه ام برایم می خرد

 اسباب بازی و خوراکی

یا که می پزد

غذاهای خوشمزه و رنگی

عمه دل آرای من

می بوسد روی من

و می گوید توهستی

دل آرای جان من

( دل آرا شرکاء )

Delara shoraka


دل آرا شرکا بیوگرافی 

دلاراشرکا

nghvhav;h

ahuv

auv

,dnd, n;gli

svhdkni

svhda

o,hkkni

دلارا شرکا _ شاعرامروز ایران

دیدم پلیس خوب راهنمایی و رانندگی

در شوکت و زیبایی و شکیبایی

او بود انسانی مدیر و مدبر

و با گذشت و منحصر

در وجودش بود انسانیت و مهربانی

در کنار کمک و امدادرسانی

در شرایط سخت و بحرانی

که شهروندان حادثه دیده بودند و در نگرانی

یا که مانده بودند در جاده ها به حیرانی

بدون کمک دوست و بستگانی

او رسیدگی می کرد و نظارت

با صبر و متانت

در کار شهروندان خاطی

که با سهل انگاری در رانندگی

به خطر می انداختند جان انسانی

او بود در کار و تلاش

در تابستان داغ و زمستان برفی

وجودت هست پر آرامش و دل آرا

ای پلیس خوب راهنمایی و رانندگی ما

( دل آرا شرکاء )


  دلارا شرکا شاعرامروز ایران


تو هم درآخر راه

تمام دلبستگی ها

و دلتنگی هایت را

می سپاری بر باد

و نگاه کنی بر ما

و در آن تالاب روزگار

در آن جولانگه روزگار

برسی با صداقت افکار

( دل آرا شرکاء )



 

بود اوایل پاییز رفتیم به روستایی نزدیک

به قصد جمع آوری زباله ها

برای پاسداشت محیط زیست

در مسیر رودخانه

شروع کردیم به جمع آوری زباله

ناگاه دیدیم از مردم آن روستا

آمد و رها کرد زباله های خود را

در مسیر رودخانه زیبا

پرسیدم از او ، از چه سبب است کار او

او سرش را تکان داد و نگریست به ما

با دیده ای ترحم آمیز

گفت به ما ، بیهوده است کار شما

هر چند ماهی می آید سیل

و می برد هر آنچه هست از پی

در پشت سد می ماند زباله ها

و در آنجا جمع آوری می شود آنها

تعجب کردم از سخن او

و آگاه شدم از طرز تفکر او

می دیدم در آب جاری رود

از لباس و کفش و شیشه و چمدان

و لاستیک بچه و پلاستیک کهنه

و کیسه های سم پاشی درختان میوه

این آب می گذشت هر روز

 از بالای این زبالها های سمی و آلوده

و جاری بود در سد

و دوباره ضدعفونی می شد آب سد

و بعد در آب لوله کشی شهر

 و می نوشیدیم

از آن آبی که دیگر نبود

آن آب پاک

و دل آرا ی سرچشمه

 ( دل آرا شرکاء )

nghvhav;h

ahuvck

ahuv

auv

n;gli

svhdkni

;gd\

,dnd,

auv


دل آرا شرکا _ اشعار فوق العاده زیبا

دیدم مشکلات روزگار

بسان  دریا یی گل آلود

موج می زدند و می آمدند

از هر سو

نگاه کردم به آن

از اعماق وجود

برداشتم گام به سوی آن

و لبخند زدم دل آرا

و امیدوار

( دل آرا شرکاء )

Delara shoraka

 

 

تو را در رویای جان می دیدم

تو را در هر نفسم صدا می زدم

تو را در آیینه قلبم شفاف می دیدم

و در پاسخ شک و ناباوری ها

چون کوه سرافراز و پر غرور

ایستادم به زیبایی و دل آرا

 ( دل آرا شرکاء )

Delara shoraka

 

دل آرا شرکا  اشعار فوق العاده زیبا

nghvhav;h

ahuvck

auv

n;gli

;gd\

,dnd,

شاعر زن _ دلاراشرکا

به تو می نگرم زیبا و دل آرا

تو ای کوه رعنا

وجودت هست همه زندگی و حیات

می بینم با چشمان خود

که با آغوش پر عظمت خود

نگاه داشتی ابرهای سنگین و پر بار

تا که ببارد بر زمین خشک

و در خود جاری ساختی رود های پاک

تا من بنوشم از آن آب گوارا و پاک

و بروید همه نوع گیاهی از خاک

تا من نگرم به زیبایی آنها

و یا که تغذیه شوم از آنها

در هنگام گرسنگی و بیماریها

و هر هنگام مانده بودم در غم ها

و خسته از دنیا

آغوش توست تسکین ناکامی ها

ای کوه دل آرا

همیشه باشی برقرار

همیشه باشی پایدار

(دل آرا شرکاء )

Delara shoraka

 

شاعر زن  دلاراشرکا 


 نشست بر لبان سرخم

 گل لبخند یاد تو

من می بویم و لمس می کنم

آن گل های عنابی یاد تو

و در آن ساعت های ناتمام

دل آرا مینگرم یاد تو

( دل آرا شرکاء )

Delara shoraka


ای کوه ای کوه ای کوه

ای کوه باشکوه

نامت هست واژه استقامت

نامت هست واژه حمایت

نامت هست واژه غرور و افتخار

نامت هست واژه ایستایی

تو که باشی ای کوه زیبا

این واژه ها دارد معنا

ای کوه دل آرا

( دل آرا شرکاء )

Delara shoraka

 

nghvhav;h

ahuv

auv

ahuv ck nghvh av;h